مختصر

/moxtasar/

    brief
    compact
    concise
    abridged
    laconic
    summary
    resume
    short
    slight
    small
    scant
    sparing
    synoptic
    thumbnail
    to sum up
    to be brief

فارسی به انگلیسی

مختصر سازی
curtailment, condensation

مختصر شده
truncated

مختصر و پرمغز کتاب
compendium

مختصر و فشرده
telegraphic

مختصر و مفید
terse, pithy

مختصر کردن
abbreviate, abridge, curtail, prune

مختصر کلام
to sum up, to be brief

مترادف ها

brief (صفت)
مختصر، کوتاه مختصر

abridged (صفت)
مختصر

concise (صفت)
مختصر، کوتاه، موجز، لب گو، فشرده ومختصر

summary (صفت)
مختصر، موجز، اختصاری، انجام شده بدون تاخیر

short (صفت)
مختصر، کوچک، کوتاه، موجز، غیر کافی، کمتر، قاصر، کسردار، بی مقدمه

little (صفت)
پست، مختصر، ریز، کوچک، کوتاه، خرد، بچگانه، اندک، قد کوتاه، کم، جزئی، معدود، ناچیز، حقیر، درخور بچگی

terse (صفت)
مختصر، بی شاخ و برگ، موجز، مختصر و مفید

succinct (صفت)
مختصر، مجمل، چکیده، کوتاه، فشرده، موجز

compendious (صفت)
مختصر، مجمل، ملخص، موجز، مختصر و مفید

laconic (صفت)
مختصر، کوتاه، موجز، کم حرف، مختصر گو

curt (صفت)
مختصر، کوتاه و مختصر، اجمالی

synoptic (صفت)
مختصر، کوتاه، هم نظیر

synoptical (صفت)
مختصر، کوتاه، هم نظیر

telegraphic (صفت)
مختصر، موجز، تلگرافی، از راه دور نگاری

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 همتای پارسی: گزیده 🇮🇷
your password protected areas in order for more
کوتاه مدت
افشین مختصر علاقه ای هم به تاریخ داشت.
اجمال، کوتاه
مختصر به معنی ( کوتاه ) و متضاد مختصر ( ءمفصل )
مختصر عقلان : آنان که عقل ناچیز و بی ارزش دارند .
دکتر شفیعی کدکنی در مورد واژه ی " مختصر " می نویسد : ( ( کلمه ی مختصر که ما امروز آن را در مفهوم خلاصه به کار می بریم در عصر سنائی به هر چیز بی ارزش و اندک اطلاق می شده است . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( زبان مختصر عقلان ببند اندر جهان بر من
که تا چون خود نخوانندم حریص و مفسد و رعنا )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 260. )

کوتاه، مختصر و مفید:منظور کوتاه با بیان یک یا چند جمله هدف را بیان کردن است
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
لَگبیت ( لَگب از سنسکریت: لَگهْوی= اختصار + پسوند یاتیکی ( = مفعولی ) سنسکریت «یت» )
هَنگیریت ( هَنگیر از پهلوی: هَنگیرتیْه= اختصار + «یت» )

بپرس