mucous
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
مخاط
پیشنهاد کاربران
لیزلایه ، لیزگر - لایه، لیزنده لایه، لیزاک، لیزماتک، لایه ی لیزچسبی، لیزناک لایه، لایه ی لیزپاکنده، لایه ی لیزپاک، پاکناک لایه، چسبلیزک
پوشابه . پوشش آبکی مانند.
مخاط یعنی گردو خاک و میکروب ها
مُخاط:
۱ - آب بینی.
۲ - ( زیست شناسی ) پوشش داخلی حفره های دهان، بینی، حلق، و مری.
۱ - آب بینی.
۲ - ( زیست شناسی ) پوشش داخلی حفره های دهان، بینی، حلق، و مری.
خیل. ( اِ ) مخاط. لعاب غلیظی که از بینی آدمی برآید. ( برهان قاطع ) ( از ناظم الاطباء ) . خلم :
همان کز سگ زاهدی دیدمی
همی بینم از خیل و خلم و خدو.
عسجدی.
خلم. [ خ ُ / خ ِ ] ( اِ ) مخاط و رطوبت غلیظ که از بینی آدمی و دیگر حیوانات برآید. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) :
... [مشاهده متن کامل]
دو جوی روان در دهانش ز خلم.
شهید بلخی.
زآن خلم و زآن بفج چکان بر بر و بر روی.
شهید.
همان کز سگ زاهدی دیدمی
همی بینم از خیل و خلم و خدو.
عسجدی.
عدو را خیال سر تیغ تو
ز بینی کند مغز بیرون چو خلم.
شمس فخری.
همان کز سگ زاهدی دیدمی
همی بینم از خیل و خلم و خدو.
عسجدی.
خلم. [ خ ُ / خ ِ ] ( اِ ) مخاط و رطوبت غلیظ که از بینی آدمی و دیگر حیوانات برآید. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) :
... [مشاهده متن کامل]
دو جوی روان در دهانش ز خلم.
شهید بلخی.
زآن خلم و زآن بفج چکان بر بر و بر روی.
شهید.
همان کز سگ زاهدی دیدمی
همی بینم از خیل و خلم و خدو.
عسجدی.
عدو را خیال سر تیغ تو
ز بینی کند مغز بیرون چو خلم.
شمس فخری.
آبریزش بینی