محکوم به


    judgement debt

فارسی به انگلیسی

محکوم به اعدام
sentenced to death

محکوم به باخت
loser

محکوم به پرداخت
adjudged to pay...

محکوم به زندان ابد
lifer

محکوم به شکست کردن
doom

محکوم به نابودی
dead pigeon, dead duck

پیشنهاد کاربران

محکوم به، آن چیزی است که در مورد آن حکم صادر شده
[حقوق] اصطلاحات عربی در متون حقوقی در ایران بسیار است و استفاده از اِعراب درست، برای خواندن و درست فهمیدن �رأی� یا �حکم� یا �دادنامه� ضروری است. بنابراین اگر در این اصطلاح �محکوم� میم آخر تنوین رفع ( ـٌ ) داشته باشد یک معنی می دهد ( معنی ۱ ) و اگر میم آخر ساکن باشد معنی دیگر ( معنی ۲ ) . برای تعداد زیادی از این اصطلاحات معادل فارسی پیش نهاد و رایج شده است اما هنوز در متون حقوقی از اصطلاحات عربی استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

۱ - محکومٌ به: موضوع رأی دادگاه؛ مال یا نقدی که محکومٌ علیه به اعاده ی آن محکوم شده است. ۲ - محکوم به . . . :شایسته ی مجازات شناخته شده به تحملِ . . .

مَحکوم به . . . :
١. مشمولِ سزایِ . . . ، دستورِ / فرمانِ چیزی برایِ کسی بریده شدن
٢. دچارِ ( سرنوشتِ ) . . . ، سرنوشت کسی / چیزی . . . بودن
موضوع مورد حکم وقضاوت
judgement debt
چیزی که بین محکوم علیه و محکوم له به آن حکم شده است.
محکوم به : داد شده
محکوم له: داده برده
object of judgement