درخور سزا - در خور نکوهش
ما در زبان نیاکانمون واژه ی ایرخته یا ایراخته رو داشتیم ک برابر واژه ی تازی محکوم هست
می تونه از کارواژه ی ایراختن ( ایرازیدن ) باشه ولی هنوز چیز درستی نمیشع گفت
حکمت از ح. ک. م آمده و شاخات آن تحکیم / محکم / محکوم / احکام و . . . میباشد.
میناشناسی حکمت ؛ از آنجا ک ه شاخات آنرا بیان کردم میتوان در مثال ساده ای بهتر آنرا واشناسی کرد.
... [مشاهده متن کامل]
بدین وسیله در این استوار نامه شما را به . . . . سمت منصوب میکنم. /
دقت بفرمایید استوارنامه برابر حکمنامه میباشد پس با این حساب آیا متوان گفت محکم = سفت و استوار ؟؟؟ بله
آای میتوان گفت محکوم یعنی کسی که رای آن سفت شده و قابل برگشت و شل شدن نیست؟؟؟ بله
آیا میتوان گفت احکام که انرا دستور در زبان فارسی میدانیم همان استوار است یعنی هر چیزی که ملزم به رعایت آن هستیم؟؟ بله ( قانون هم بسیار همسان با کانون است یعنی سفتگاه = مستحکم که باز هم حکم و ح. ک. م در آن دیده میشود
=> آیا حکمت همان استوار نامه میباشد ؟؟؟؟ یعنی چیزی که خداوند برای ما قانون کرده و ما ملزم به پذیرش آن هستیم و در خط سرنوشتی ما قرار دارد؟؟؟ بله
آیا حاکم همان سفت کننده و قانون نویس و کانون نویس بوده؟؟ یعنی خط نوشتن و کد دادن ( code ) همانیست که کد خدایان ( حاکمان ) انجام میدادند؟؟ بله کد / کت / code و کد دادن و خط زدن و . . . . اشاره به دستور و سفت و محکم و حاکم دارد
امروزه به اشتباه حکمت را دانش و . . . مینامند
مَحکوم: ۱. ( در قانونشناسی ) مشمولِ سزا، تاواندِه، تاواندَهنده، سزاکِش؛ بزەکارشناختەشده، دادباخته، ایراخته ۲. دستور دادەشده، فرمان دادەشده ۳. زیرِ دستور، زیرِ فرمان ۴. ( گفتاری ) بازنده، شکستخورده
سزاوار
دادباخته= محکوم= ایراخت، وادار، باخته، شکست یافته، هکمیده
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) .
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
#آسانیک گری
گناهکاری ، گناه کار ، گناه
درود
در برخی باره ها به جای محکوم کردن می توان گفت " زیرخشم گرفتن، نکوهش کردن، سرزنش کردن، زشت شمردن :
دولت ایران این اقدام تروریستی را محکوم کرد.
دولت ایران این کردار آدمکشی را زیر خشم گرفت یا نکوهش کرد.
... [مشاهده متن کامل]
-
وادار
قاضی وی را به رد مال و پرداخت جریمه و دو سال زندان محکوم کرد.
دادور وی را به بازگشت مال و پرداخت تاوان و دو سال زندان وادار کرد.
دادباخته
بجای �محکوم� می توان �دادباخته� گفت و نوشت. بجای �محکوم شدن� نیز کاربرد �دادباخته شناخته شدن� سزاوارتر است.
برگرفته از پی نوشت یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2019/06/blog - post_25. html
ناکام
در پهلوی " ایراخت " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
بایسته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)