محکوم

/mahkum/

    convict
    criminal
    condemned
    sentenced
    adjudged

فارسی به انگلیسی

محکوم به
judgement debt

محکوم به اعدام
sentenced to death

محکوم به باخت
loser

محکوم به پرداخت
adjudged to pay...

محکوم به زندان ابد
lifer

محکوم به شکست کردن
doom

محکوم به نابودی
dead pigeon, dead duck

محکوم سازی
denunciation

محکوم شدن
get, to be condemned, to be adjudged (to pay a sum), to lose thecase

محکوم شماری
denouncement

محکوم شمردن
condemn

محکوم شناختن
convict, disapprove, chastise

محکوم شناسی رسمی شخص از سوی کلیسا
anathema

محکوم علیه
losing party

محکوم له
winning party

محکوم و زندانی شده
loser

محکوم و منفور اعلام کردن به طور رسمی
anathematize

محکوم کردن
damn, denounce, doom, sentence, condemn

محکوم کردن با محاکمه نظامی
court-martial

محکوم کردن به عذاب دوزخ
damn

مترادف ها

con (اسم)
محکوم، فریبکاری

convict (اسم)
جانی، مجرم، محکوم، محبوس

lag (اسم)
پس افت، کندی، محکوم، تاخیر، واماندگی، عقب ماندگی، لنگی

chummy (اسم)
یار، محکوم

jailbird (اسم)
محکوم، محبوس، جنایت کار، زندانی

geezo (اسم)
محکوم

lagger (اسم)
محکوم

lockstepper (اسم)
محکوم

condemned (صفت)
محکوم

sentenced (صفت)
محکوم

convicted (صفت)
محکوم

پیشنهاد کاربران

درخور سزا - در خور نکوهش
ما در زبان نیاکانمون واژه ی ایرخته یا ایراخته رو داشتیم ک برابر واژه ی تازی محکوم هست
می تونه از کارواژه ی ایراختن ( ایرازیدن ) باشه ولی هنوز چیز درستی نمیشع گفت
حکمت از ح. ک. م آمده و شاخات آن تحکیم / محکم / محکوم / احکام و . . . میباشد.
میناشناسی حکمت ؛ از آنجا ک ه شاخات آنرا بیان کردم میتوان در مثال ساده ای بهتر آنرا واشناسی کرد.

...
[مشاهده متن کامل]

بدین وسیله در این استوار نامه شما را به . . . . سمت منصوب میکنم. /
دقت بفرمایید استوارنامه برابر حکمنامه میباشد پس با این حساب آیا متوان گفت محکم = سفت و استوار ؟؟؟ بله
آای میتوان گفت محکوم یعنی کسی که رای آن سفت شده و قابل برگشت و شل شدن نیست؟؟؟ بله
آیا میتوان گفت احکام که انرا دستور در زبان فارسی میدانیم همان استوار است یعنی هر چیزی که ملزم به رعایت آن هستیم؟؟ بله ( قانون هم بسیار همسان با کانون است یعنی سفتگاه = مستحکم که باز هم حکم و ح. ک. م در آن دیده میشود
=> آیا حکمت همان استوار نامه میباشد ؟؟؟؟ یعنی چیزی که خداوند برای ما قانون کرده و ما ملزم به پذیرش آن هستیم و در خط سرنوشتی ما قرار دارد؟؟؟ بله
آیا حاکم همان سفت کننده و قانون نویس و کانون نویس بوده؟؟ یعنی خط نوشتن و کد دادن ( code ) همانیست که کد خدایان ( حاکمان ) انجام میدادند؟؟ بله کد / کت / code و کد دادن و خط زدن و . . . . اشاره به دستور و سفت و محکم و حاکم دارد
امروزه به اشتباه حکمت را دانش و . . . مینامند

مَحکوم: ۱. ( در قانونشناسی ) مشمولِ سزا، تاواندِه، تاواندَهنده، سزاکِش؛ بزەکارشناختەشده، دادباخته، ایراخته ۲. دستور دادەشده، فرمان دادەشده ۳. زیرِ دستور، زیرِ فرمان ۴. ( گفتاری ) بازنده، شکستخورده
سزاوار
دادباخته= محکوم= ایراخت، وادار، باخته، شکست یافته، هکمیده
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) .
نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی
#آسانیک گری
گناهکاری ، گناه کار ، گناه
درود
در برخی باره ها به جای محکوم کردن می توان گفت " زیرخشم گرفتن، نکوهش کردن، سرزنش کردن، زشت شمردن :
دولت ایران این اقدام تروریستی را محکوم کرد.
دولت ایران این کردار آدمکشی را زیر خشم گرفت یا نکوهش کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

-
وادار
قاضی وی را به رد مال و پرداخت جریمه و دو سال زندان محکوم کرد.
دادور وی را به بازگشت مال و پرداخت تاوان و دو سال زندان وادار کرد.

دادباخته
بجای �محکوم� می توان �دادباخته� گفت و نوشت. بجای �محکوم شدن� نیز کاربرد �دادباخته شناخته شدن� سزاوارتر است.
برگرفته از پی نوشت یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2019/06/blog - post_25. html
ناکام
در پهلوی " ایراخت " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
بایسته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)