محور

/mehvar/

    axis
    axle
    pivot
    spindle

فارسی به انگلیسی

محور اصلی
pillar, kingpin, pivot

محور افقی
abscissa

محور بادامک
camshaft

محور بدن
axial skeleton

محور جایرو
gimbals

محور دار کرن
pivot

محور عرض ها
y-axis

محور گاری و واگن
axletree

محور مانند
axial

محور مختصات
intercept

محور یاتاقان
journal

مترادف ها

shaft (اسم)
تیر، میل، محور، میله، دسته، خدنگ، گلوله، چوب، پرتو، بدنه، استوانه، دودکش، ستون، بادکش، نیزه، قلم، چاه، چوبه

arbor (اسم)
تاکستان، محور، باغ میوه، چمن، میله

axis (اسم)
محور، میله، محور چرخ، قطب، محور تقارن، مهره اسه

axle (اسم)
میل، محور، میله، چرخ، چرخه، اسه، دنده، میله چرخ فرمان

pivot (اسم)
محور، میله، محور چرخ، لولا، مدار، نقطه اتکاء، پاشنه، عضو موثر، محور اصلی کار

axletree (اسم)
محور، میله میان دو چرخ

gudgeon (اسم)
محور، قطب، اسه، وسیله تطمیع، میله اهرمی، سر محور، ماهی ریز قنات، ادم زودباور

joint pin (اسم)
محور

kingbolt (اسم)
محور، شاه پیچ

پیشنهاد کاربران

گرتام برابر محور👇👇👇
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_pivot به معنای بر محوری چرخیدن ( چرخاندن ) ؛ محوردار کردن؛ بر محوری تکیه کردن؛ تغییرِ محور و مسیر دادن؛ و جزین
ا↙️
#گرتافتن ( gartāftan )
...
[مشاهده متن کامل]

یا:
#گرتامیدن ( gartāmidan ) 👈 گرت ( ستاکِ برگرفته از ریشه ی نیاایرانیِ - gart به معنایِ چرخیدن و گردیدن ) - - ام ( پسوندِ اسم ساز —� بسنجید با کنام و ورام. ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺 نکته:
ستاکِ حالِ گَرتافتن می شود: گَرتام . ( بسنجید با: پنافتن —� پنام ؛ خَفتن —� خَم . )
▪️مثال:
۱ - بازار در آینده بر کاهشِ تنش های مالی و بانکی می گرتامَد ( بر محورِ . . . می چرخد ؛ به . . . بستگی دارد. )
۲ - ما بررسی نکرده بودیم، ولی آن ها پیشتر چرخ های جلوی ارابه را گَرتافته بودند ( محوردار کرده بودند. )
🔺 توجه:
🔸 #pivot محور، میله ی محور
🔸 #گرتام ( گَرتام )
▪️مثال:
۱ - درِ پشتیِ فروشگاه از آن نوعی بود که بر روی گرتامِ ( محورِ ) میانیِ خود می چرخد.
۲ - رهبرِ شورشیان گَرتامی ( محوری ) شده بود که همه ی امورِ کشور پیرامونِ او و تصمیم های او می گردید.
🔹 #pivoting
🔹 #گرتافت ( گَرتافت )
یا: #گرتامش ( گَرتامِش )
▪️مثال:
او با فروشِ مغازه اش تصمیم گرفت یک گَرتامِش ( تغییرِ محور، تغییرِ مسیر ) به سوی شغلِ قبلی اش، یعنی تعمیرکاریِ خودرو، انجام دهد.
🔸 #pivotal محوری، اساسی
🔸 #گرتامی ( گَرتامی )
یا: #گرتامین ( گَرتامین )
▪️مثال:
۱ - نقشِ گرتامیِ ( محوریِ ) ژاپن در اقتصادِ جهان انکارناپذیر است.
۲ - نقشِ رسانه های آمریکا در شکل دِهی به درکِ مردمِ آمریکا از ایران و ایران هراسیِ آن ها نقشی گَرتامین ( محوری، اساسی ) بوده است.
🔹 #pivotally
🔹 #گرتامانه ( گَرتامانه )
🔸 #pivotable محوردارشونده، قابلِ محوردار شدن
🔸 #گرتافتنی
یا: #گرتام پذیر
▪️مثال:
تلفن همراهَش پوشینه ای داشت که به یک قطعه ی لوله ایِ گرتام پذیر ( قابلِ محوردارشدن ) وصل می شد.
🔹 #pivotability قابلیتِ محوردار شدن
🔹 #گرتام پذیری
🔸 #pivotman شخصِ محوری و مهم در یک مجموعه
🔸 #گرتام گر ( گَردازگر )
یا: #گرتامان ( گَرتام ان —� کوتاه شده ی گرتامانَنده )
▪️مثال:
ما برای انجامِ آسان ترِ کارها نیاز به یک گَرتامان ( آدمِ محوری ) در مجموعه ی خود داشتیم.
🔹 هم ریشه های دیگرِ #گرتامیدن ، #گرتام و #گرتافت در زبان های ایرانی:
فارسی میانه 👈 چرخیدن، گردیدن ➖ - gard
فارسی میانه ترفانی 👈 گشتن، چرخیدن ➖ - grd
ختنی 👈 چرخاندن ➖ - ggei�ls
خوارزمی 👈 غلتاندن، پیچاندن ➖ - ġrcy
فارسی 👈 گشتن، گردیدن، گِرد
خراسانی و تاجیکی 👈 غلتیدن ➖ ğelidan
ورزنه ای 👈 چرخیدن ➖ - gart
اورامانی 👈 سرگردان شدن، پرسه زدن ➖ - gelāy
پشتو 👈 پیچیدن، گردیدن ➖ - ġar
اشکاشمی 👈 چرخیدن ➖ - ġurs
🔺 نکته:
برای دیدنِ فعلی دیگر از همین ریشه بروید به: #to_circuit
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی

گرانیگاه ، اسه
آسه ـ پایه
تعدادی از واژگان علم نجوم به انگلیسی:
astronomy = علم نجوم
The solar system = منظومه شمسی
The sun = خورشید 🌞
Mercury = عطارد، تیر
Venus = زهره، ناهید
Earth = زمین 🌎
...
[مشاهده متن کامل]

Mars = مریخ، بهرام
Jupiter = مشتری، هرمز
Saturn = زحل، کیوان
Uranus = اورانوس
Neptune = نپتون
space = فضا
galaxy = کهکشان
orbit = مدار
meteorite = شهاب سنگ
comet = ستاره دنباله دار
asteroid = سیارک
asteroid belt = کمربند سیارک ها ( بین مریخ و مشتری )
meteor / shooting star / falling star = شهاب سنگی که در حال سوختن وارد اتمسفر زمین می شود
black hole = سیاه چاله
dark matter = ماده تاریک
gravity = جاذبه
axis = محور
star = ستاره
eclipse = خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی
solar eclipse = خورشید گرفتگی
lunar eclipse = ماه گرفتگی
supernova = سوپرنوا، ابرنواختر
the Big Bang = بیگ بنگ
constellation = صورت فلکی
cosmology = کیهان شناسی
dwarf planet = سیاره کوتوله
light year = سال نوری
terrestrial = زمینی، خاکی
celestial = آسمانی
extraterrestrial = فرازمینی

گشتگاه، چرخگاه
در ترکی معادل محور می شود به معنی axle
Dengil که با واژه Denge به معنی تعادل هم ریشه است
که هر دو از ریشه قدیمی Teng مشتق شده اند.
محور بر وزن مفعل از واژه حور که به معنی چرخیدن میباشد گفته می شود از عربی وارد فارسی شده است .
فرفره
( آسه ) به چم ( محور ) :
اوستایی:ASHAYA
سانسکریت:AKSAS، AKSHAS
ارمنی: ANUT
یونانی: AXON
لاتین:AXIS
گوتیک و آلمانی کنونی:ACHSE
انگلیسی:AXIS، AXLE
( دگرگونی آوایی ش/س در زبانهای هندواروپایی رواگمند ( =رایج ) بوده است. )
مِحوَر
این واژه بُناد ( اَصل ) پارسی دارد و دو نِگَره در باره ی بخش یِکُم آن پیش کِشیده شده است :
مِحوَر : مِح - وَر
۱ - مِح = مِه/ مَه به مینه ی بُزرگ، کَلان
۲ - مِح = مِد ، مِید ، مِیدان ، میان : به این مینه که دو سَر چیزی را به هم می وَندَد ( وَصل و متصل می کُند )
...
[مشاهده متن کامل]

وَر = پس وند ِ کُننده مانند : دانِشوَر ، پیشه وَر
پیش نهاد ها با نِگرش به شماره ی ۲ : میانوَر ، مِیوَر ، میدوَر ، مِیدوَر
بازگفت : مِید در واژه ی مِیدان : مِید - آن
جایی در میانه ( وسط ) خیابان ها یا شَهر ها
مِید = میان ؛ - آن = پس وند جا و اِستان ( مَکان )
بایا به یادگویی ( ذکر ) است که در پارسی میانه " آسه" هم گفته می شده که هم ریشه با axis و axle انگلیسی است.

میله - اسه
آسه، قطب، مدار، مرکز، اساس، پایه، پی، مبنا، راه، جاده، شافت، قطر
محور:[اصطلاح نظامی]در کاربرد نظامی ‏به خطی اطلاق می‏‎شود که در روی آن حرکات و ارتباطات یگان‎های نظامی ‏انجام می‏‎گیرد.
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )

ریاضی: میله
آسه
نگارش این واژه در پارسی، مهور mehvar، میور meyvar یا مِخور mexvar است؛ زیرا واژه ای پهلوی است و از دو بخش: مِه = بزرگ، قطب، کانون + ور : دارنده ی بزرگی ـ کانون، مرکزیت؛ همچنین است واژه ی مخور: مِخ= مرکز، قطب + ور
پس واژه ی مهور پهلوی است که در اربی محور نوشته شده است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس