محقر

/mohaqqar/

    mean
    modest
    contemptible
    small
    paitry

فارسی به انگلیسی

محقر و کثیف
dingy

مترادف ها

humble (صفت)
پست، فروتن، خاضع، محقر، زبون، خاکی، خاشع، بدون ارتفاع

contemptible (صفت)
خوار، پست، محقر، قابل تحقیر

small (صفت)
پست، خفیف، ریز، کوچک، ریزه، خرد، محقر، کم، جزئی، دون

low (صفت)
پست، فروتن، پایین، محقر، اندک، افتاده، کم، اهسته، پست ومبتذل

paltry (صفت)
محقر، جزئی، لاشی، چیز اشغال و ناچیز

پیشنهاد کاربران

کوچک٬حقیر٬خوار٬
محقر به معنای پست و حقیر و از چشم افتاده است

بپرس