محفظه

/mahfaze/

    housing
    cabinet
    cage
    case
    compartment
    container
    chamber
    chest

فارسی به انگلیسی

محفظه احتراق موتورهای بنزینی
combustion chamber

محفظه اشیای مذهبی
reliquary

محفظه پلاستیکی
bubble

محفظه سوخت موتورهای بنزینی
combustion chamber

محفظه شیشه ای
bubble

محفظه صفحه ترمز در ترمز دستی دوچرخه
caliper, calliper

محفظه فضایی
capsule

محفظه مخفی
false bottom

محفظه میل لنگ
crankcase

مترادف ها

case (اسم)
حادثه، اتفاق، جا، حالت، صندوق، جلد، جعبه، محفظه، قالب، مورد، پرونده، قضیه، قاب، وضعیت، دعوی، پوسته، غلاف، مرافعه، نیام

shield (اسم)
حامی، سپر، پوشش، حفاظ، تخته، محفظه، پوشش محافظ

box (اسم)
ضرب، جای ویژه، صندوق، اطاقک، جعبه، بوکس، قوطی، محفظه، لژ، جعبه، توگوشی

chest (اسم)
صندوق، سینه، جعبه، محفظه، خزانه داری، تابوت، قفسه سینه، خزانه، یخدان، سینه انسان

encasement (اسم)
محفظه، قفسه

crate (اسم)
محفظه، صندوقه، جعبه بندی

پیشنهاد کاربران

محفظه. [ م َ ف َ ظَ] ( ع اِ ) جای حفظ کردن و نگاه داشتن. ( ناظم الاطباء ) . آنچه اشیاء را در آن نگاهدارند. جائی که چیزی در آن حفظ کنند. جای نگاهداری. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .
- محفظه ادراک ؛ جائی که در آن چیزی دریافت می گردد و در خاطرمی ماند. ( ناظم الاطباء ) .
...
[مشاهده متن کامل]

- محفظه ریشه ؛در اصطلاح گیاه شناسی نسج انتهایی ریشه را گویند که معمولاً رنگش با قسمتهای دیگر اختلاف دارد و از سلولهایی تشکیل یافته که در برخورد با مواد سخت در مجاورت رطوبت حالت محلول کلوئیدی به خود میگیرد و لغزنده و لیز میشود تا بتواند در خاک نفوذ کند و برخلاف آنچه تصور میکنند سختی آن چندان نیست و سلولهای آن به آسانی از قسمت اصلی جدا میشود. کلاهک.
|| دولاب. اشکاف. گنجه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . مخزن. انبار. گنجینه. ( ناظم الاطباء ) .
منبع. لغت نامه دهخدا

مثل اتاق
انبارک
محافظ، پوشش، نگهبان