گرفتاری، مانع، محظور، گیر، پیچ وخمیدگی
سختی، مشقت، محظور، اشکال، عقده، مشکل، مضیقه، دشواری، زحمت، گرفتگیری، مخمصه
مرز، مانع، زمین شخم نشده، مایهء لغزش، امتناع، روگردانی، محظور
مانع، محظور، سد، انسداد، گیر، مشکل، رادع، رداع، سد جلو راه، پاگیر
مانع، محظور، اشکال، گیر، رادع
مانع، محظور، تحریم، ممنوعیت