محرومیت

/mahrumiyyat/

    deprivation
    exclusion
    bereavement
    deprivation

فارسی به انگلیسی

محرومیت از امتیاز
disenfranchisement

محرومیت از حق ویژه
disenfranchisement

محرومیت از حقوق به ویژه حق رای
disenfranchisement

محرومیت از حمایت قانون
proscription

محرومیت از عضویت
disenfranchisement

محرومیت از کلیه حقوق مدنی
civil death

محرومیت کشیده
deprived

مترادف ها

privation (اسم)
فقدان، سختی، محرومیت، محروم سازی، تعلیق مقام

bereavement (اسم)
فقدان، داغداری، محرومیت

exclusion (اسم)
اخراج، محرومیت، حذف، ممانعت، محروم سازی، دفع، استثناء

deprivation (اسم)
محرومیت، حرمان، سلب، محروم سازی، انعزال

frustration (اسم)
محرومیت، محروم سازی، نا امیدی، عقیم گذاری، خنثی سازی

proscription (اسم)
ترک، تبعید، محرومیت، محکومیت، تخطئه

disappointment (اسم)
محرومیت، حرمان، یاس، نومیدی، نا امیدی، دل شکستگی

پیشنهاد کاربران

محرومیت: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
تریپیش taripiŝ ( اوستایی: tarep با پسوند یش که در پهلوی یشن iŝn بوده است )
محرومیّت بیشتراز رفاهیّت؛ زندگی بخشه وخالق توانائیهای خاص واکتشافات علمی جدید.
این قانون با تجربه را ثابت شد.
وبه این آیة ربطش کردند"خُلق الانسان فی کبد"
أمّا کاملاً اشتباه است:
چون انگیزه پشت این توانائیها واکتشافات . . . فقط پول واعتبار ( پرستیژ - پرستیجPrestige )
...
[مشاهده متن کامل]

قرآن "هدایت" به مؤمنان دستور داد: هدف باید "رضایت الله" وبس وعزّت واعتبار را مال الله وبس
وبی نهایت از توانائی واکتشافات وراهای حل مشکلات . . . خواهی یافت.
"یریدون وجهه. . . " "ذلک خیر للذین یریدون وجه الله و اولئک هم المفلحون"
"انما نطعمکم لوجه الله"
"من کان یرید العزة فللهِ العزة جمیعاً"
. . .
بیدارشو!

تهی دامنی. [ ت َ / ت ِ /ت ُ م َ ] ( حامص مرکب ) محرومیت. بی نصیبی :
توئی آنکه تا من منم با منی
وزین در مبادم تهی دامنی.
نظامی.
سلب. . . ناکامی. . .
محرومیت ( Withdrawal ) [اصطلاح اعتیاد]کاهش و یا حذف ناگاهنی دوز منظم مواد روانگردان
ناکامی

بپرس