محراب

/mehrAb/

    alter
    adytum
    altar

فارسی به انگلیسی

محراب دار
acolyte

مترادف ها

adytum (اسم)
محراب، حریم، حرم، خلوتگاه

altar (اسم)
محراب، مذبح، قربانگاه

sanctuary (اسم)
محراب، حرم، بستگاه، پناه گاه، مخفی گاه، جایگاه مقدس، تحصین، حق بست نشینی

پیشنهاد کاربران

محل ایستادن امام در مسجد
مهراب، نیاشگاه
محراب محل حرب وجدال و بکارب دن حربه جدال یا همان سلاح. رزم چه سلاح گرم وآتسین چه سلاح سرد ضمنا سلاح آتشین ومنجنیق بیش از دوهزار سال عمر دارد سرب داغ و موم سرخ کرده از بالا روی سر حصار شکنان می ریختند
محراب. [ م ِ ] ( ع اِ ) برواره. ( منتهی الارب ) . بالاخانه و حجره بالای حجره. غرفه. ( اقرب الموارد ) . خانه. ( غیاث ) . || صدر مجلس. ( ناظم الاطباء ) . پیشگاه. مقابل پایگاه. پیشگاه خانه. ( از اقرب الموارد ) . صدر اطاق. پیشگاه مجلس و شریفترین موضع آن و فی الحدیث انه کان یکره المحاریب ؛ ای انه لم یحب ان یجلس فی صدرالمجلس و یرفع علی الناس. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) . || جای نشستن پادشاهان که از مردمان دورو ممتاز باشند. ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ) . مقصوره. شاه نشین. شریفترین جای نشیمن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) . شریف ترین جایگاه ملوک. ( از اقرب الموارد ) . ج ، محاریب. || استادنگاه امام در مسجد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . جای امام در مسجد. ( ترجمان علامه جرجانی ) . جای امام در مزکت. ( مهذب الاسماء ) . شریفترین جای در مسجد. ( دهار ) . طاق درون مسجد که به طرف قبله باشد چون طاق مذکور آلت حرب شیطان است لهذا محراب نام کردند. ( غیاث ) . قبله. جایگاه امام در مسجد. ( از اقرب الموارد ) . ج ، محاریب :
...
[مشاهده متن کامل]

چو از زلف شب باز شد تابها
فرومرد قندیل محرابها.
منوچهری.
و آنجا جاهای نماز و محرابها نیکو ساخته و خلقی از متصوفه همیشه آنجا مجاور باشند. ( سفرنامه ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 33 ) .
اینچنین بی هوش بر محراب و منبر کی شدی
گر ز چشم دل نه عامه جمله نابیناستی.
ناصرخسرو ( دیوان ص 441 ) .
اگر سگ به محراب اندر شود
مر آن را بزرگی سگ نشمریم.
ناصرخسرو.
سپس یار بد نماز مکن
که بخفته ست مار در محراب.
ناصرخسرو.
ابوالمظفر سلطان عالم ابراهیم
که خسروان را درگاه او بود محراب.
مسعودسعد.
امید خلق به درگاه او روا گردد
که خسروی را قبله است و ملک رامحراب.
مسعودسعد.
ز بس که از تو فغان میکنم به هر محراب
ز سوز سینه چو آتشکده ست محرابم.
خاقانی.
دیده قبله چراغی چکند
تاش محراب ز بدرالظلم است.
خاقانی.
در آن محراب کو رکن عراق است
کمربند ستون انحراق است.
نظامی.
جنبش این مهد که محراب تست
طفل صفت از پی خوشخواب تست.
نظامی.
فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بی خاک عشق آبی ندارد.
منبع. لغت نامه دهخدا

محراب:
از کلمه "حَرْب" به معنای جنگ مشتق می شود. محراب محل جنگ با شیطان و هوای نفس است. چون شیطان در محراب و هنگام نماز به انسان بیشتر حمله می کند تا حضور قلب را از او بگیرد و او را در فکر دنیا و زرق و برق های آن بیندازد.
رزمگاه نبردگاه هم آوردگاه چماقگاه
در فرهنگ عربی - فارسی لاروس، محراب چنین آمده است:
بالاخانه، صدر مجلس، بهترین جای خانه، صدرنشین خانه، بالاترین جای در مسجد، جایگاه پیش نماز؛ شاه نشین، جای نشستن پادشاه که از مردم به دور باشد، بیشه ای که شیر در آن زندگی می کند. گردن چهارپایان، انجمنی که مردم در آن گرد آیند، دلیر در جنگ.
...
[مشاهده متن کامل]

ریشه ی این واژه از حرب به معنی جنگ نیست؛ که از حَرَب به معنی شکوفه ی خرماست که چون در بالای نخل است، از آن نام مکان ساخته اند که مَحرَب مانند مشهد گردیده و در گویش محراب شده است و خوانش درست آن با فتح میم است؛ زیرا اگر با کسر میم باشد، بر وزن مفعال است که اسم آلت است؛ ولی این غلط مصطلح است که هم اعراب و هم ایرانیان آن را مِحراب خوانده اند.
همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
روبگاه rubgāh ( کردی: ruvga )

نمازگاه پیشوا
محراب محل خاصی است که در عبادتگاه برای امام یا افراد برجسته در نظر گرفته می شود ، و در علت نامگذاری آن ، دو جهت ذکر کرده اند : نخست اینکه از ماده حرب به معنی جنگ گرفته شده ، چون محراب در حقیقت محل مبارزه با شیطان و هوای نفس است .
...
[مشاهده متن کامل]

دیگر اینکه محراب در لغت به معنی نقطه بالای مجلس است ، و چون محل محراب در بالای معبد بوده به این نام نامیده شده .
بعضی می گویند : محراب در میان بنی اسرائیل بعکس آنچه در میان ما معمول است در نقطه ای بالاتر از سطح زمین قرار داشته ، و چند پله می خورده و اطراف آن را دیوار می کشیده اند به طوری که کسانی که داخل محراب بودند کمتر از خارج دیده می شدند جمله فخرج علی قومه من المحراب که در آیات فوق خواندیم با توجه به کلمه علی که معمولا برای جهت فوق به کار می رود این معنی را تایید می کند .
( تفسیر نمونه ج : 13 ص : 22 ) .

محراب چیزی به معنی سجاده است یا محل عبادت . .
محراب عبادت محل اقامه نماز امام جماعت است
محراب= حربگاه میدان جنگ و نبرد و لذا چون نماز جنگ با نفس اماره است محل اقامه نماز امام جماعت
محل جنگ ( از ریشه حرب به معنای جنگ )
محل جنگ با شیطان
مکانی در مساجد که رو به قبله می سازند و تزیین های کاشی کاری ؛ گچبری و کتیبه دارد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)