محدب

/mohaddab/

    convex
    gibbous
    salient

فارسی به انگلیسی

محدب از دو طرف
biconvex

محدب الطرفین
blconvex

مترادف ها

protuberant (صفت)
باد کرده، برجسته، بر امده، محدب

gibbous (صفت)
برجسته، بر امده، محدب، گرده ماهی، گوژپشت

bulging (صفت)
برجسته، بر امده، محدب

bulgy (صفت)
بر امده، محدب، شکم دار

convex (صفت)
برجسته، محدب، کوژ، گرده ماهی

pulvinate (صفت)
بر امده، محدب، گوژدار، بالشتکی

پیشنهاد کاربران

آینه ی محدب: آینه ی کوژ.
آینه ی مقعر: آینه ی گود.
درفش زبان پارسی برافراشته است.
بوس به همگی.
برآمده
کوژ، برآمده، برجسته، گوژ
کوژ
مطلعتان_

بپرس