محتمل

/mohtamel/

    apt
    contingent
    feasible
    liable
    likely
    meretricious
    plausible
    probable
    prospective
    uncertain
    like

فارسی به انگلیسی

محتمل الوجهین
equivocal verse susceptible of tow opposite interpretation

محتمل الوقوع
contingent

محتمل پنداشتن وقوع چیزی
expect

محتمل ترین
outside

محتمل شمردن
suspect

محتمل نمایی
verisimilitude

مترادف ها

plausible (صفت)
پذیرفتنی، باور کردنی، محتمل، قابل استماع

contingent (صفت)
تصادفی، مشروط، محتمل، محتمل الوقوع

feasible (صفت)
عملی، ممکن، امکان پذیر، محتمل، شدنی، میسر

probable (صفت)
باور کردنی، محتمل، احتمالی، امر احتمالی

likely (صفت)
باور کردنی، محتمل، احتمالی، راست نما

possible (صفت)
ممکن، امکان پذیر، محتمل، شدنی، میسر، مقدور، بالقوه

most likely (صفت)
محتمل

odds-on (صفت)
محتمل، بیشتر محتمل، محتمل به برد یا موفقیت

presumable (صفت)
قابل استفاده، محتمل، فرض محتمل، قابل استنباط

verisimilar (صفت)
محتمل، به ظاهر درست و حقیقی، دارای ظاهر حقیقی

پیشنهاد کاربران

پذیرا
مُحتَمِل: ١. انجامپذیر، انجام - شدنی، شدنی، رخدادنی، رویدادنی؛ شایدی، شایمند، گویا؛ شاید ٢. گمان - شده، گاس - شده، گمانی، گاسی ٣. شکیبیده، شکیب - کرده، بردباری - کرده، شکیبایی - کرده
پذیرفتنی
احتمال

شدنی در آینده اندیشی
احتمالاً
این واژه تازى ( اربى ) است و سپارش مى شود بجاى آن از واژه هاى بَویدین Bavidin ( بَوید Bavid پهلوى: احتمال دارد + اینIn ( صفت ساز ) ، شایِتین Shayetin ( شایِت Shayet پهلوى: احتمال دارد ممکن است + اینIn ( صفت ساز ) ) و پیوابینPivabin ( پیواب/پیوابوون : کردى : احتمال
...
[مشاهده متن کامل]

+ این ( صفت ساز ) ) ویترین Vitarin ( ویتر Vitar : سانسکریت : احتمال ، امکان + اینIn ( صفت ساز ) ) بهره بجویید.

بپرس