محتضر

/mohtazar/

    in a dying state
    moribund

پیشنهاد کاربران

somebody’s/something’s days are numbered
از کون نفس کشیدن: [عامیانه، کنایه ] ( به ریشخند: ) در حال مرگ بودن .
= awaiting death
نزدیک به مرگ
در حال احتضار
رو به موت
رو به مرگ
at death's door
مردنی
مشرف به موت

بپرس