کواکب خدم. [ ک َک ِ خ َ دَ ] ( ص مرکب ) که خادمان وی کواکب باشند. که ستارگان خدمتگزاران او باشند. || به مجاز، باشکوه. محتشم. با جلال و عظمت : سلیمان اقتدار کواکب خدم. ( حبیب السیر جزو 4 از مجلد 3 ص 322 ) .
محتشم - شگفت انگیز
نیست را بنمود هست آن محتشم
هست را بنمود بر شکل عدم
حضرت مولانا
هست را بنمود بر شکل عدم
حضرت مولانا
پسوند نام بزرگان هست شکو جلال به شخص میدهد
صاحب مجد ؛ باشکوه و بزرگوار و با جلال. ( ناظم الاطباء ) .
حشمت آئین
امام زاده - بزرگ زاده
بزرگ و ثروتمند بلحاظ علم و سرمایه
باشکوه وباثلابت
باشکوه
دارنده ی شکوه و حشمت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)