gehenna (اسم)دوزخ، جهنم، محبسjail (اسم)حبس، زندان، محبسprison (اسم)حبس، زندان، محبسdungeon (اسم)زندان، محبس، سیاه چال، مزبله دانgaol (اسم)زندان، محبسcalaboose (اسم)حبس، زندان، محبس
به ریخت عامیانه پارسی => مَحوَس [محوس خانه]نواخانه. [ ن َ ن َ / ن َ ن ِ] ( اِ مرکب ) زندان. ( غیاث اللغات ) ( انجمن آرا ) ( ناظم الاطباء ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) . بندی خانه. ( برهان قاطع ) ( ناظم الاطباء ) . محبس. ( انجمن آرا ) :ببوسی گرت عقل و تدبیر هستملکزاده را در نواخانه دست. سعدی ( انجمن آرا ) .بندخانه ؛ محبس. زندان. ( ناظم الاطباء ) .بازداشتگاه، بند، بندیخانه، دوستاق، دوستاق خانه، زندان، سجن، سلول، سیاه چال+ عکس و لینک