محافظه کار

/mohAfezekAr/

    conservative
    old-fashioned
    right
    tory
    button-down
    uncommunicative
    mossback
    rightist

فارسی به انگلیسی

محافظه کار در دوران ملکه ویکتوریا
victorian

محافظه کار دو اتشه
ultraconservative

محافظه کار و کوته فکر
hidebound

مترادف ها

conservative (اسم)
محافظه کار

stick-in-the-mud (اسم)
محافظه کار، ادمکند، ادم عقب مانده

stick-in-the-mud (صفت)
محافظه کار، بی عرضه

stuffy (صفت)
اوقات تلخ، خفه، بد اخم، محافظه کار، دلتنگ کننده، لجوج

conservative (صفت)
محافظه کار، پیرو سنت قدیم

standpat (صفت)
محافظه کار، مخالف تغییر

old-fashioned (صفت)
محافظه کار، از مد افتاده، کهنه پرست

old-line (صفت)
ارشد، محافظه کار، دارای قدرت در اثر ارشدیت

پیشنهاد کاربران

عاقبت اندیش، آینده نگر
سنت گرا/ واپس گرا/ مرتجع / محتاط
آیین بان
پایشمند
با درود نوروزی بر همگان از پارسی شیفتگان!
واچ پیشنهادی من اینچنین است: باسپاد ٬ باس در پیوند با باستان و پاد پسوند نگاهدارنده می باشد.
نوشتن این واچ با بهره گیری از دبیره ی اوستایی این چنین است:
...
[مشاهده متن کامل]

باسپاد: ( 𐬠𐬁𐬯𐬞𐬁𐬛. ) . با آرزی روزی که این دبیره در گستره ی پارسی زبانان دوباره جان نوینی گرفته و این دبیره ی هنگیردرواگ یابد.

ترسان بین،
ترسنده خو
نگهدارخواه
واپسگرا ( به آرشِ باریک سیاسی آن )
محافظه کار: سنجیده
گذشته گرا، ایستا
خودخواه
precautious
به معنی محتاط یا محافظه کار
میانه رو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)