مجهول

/majhul/

    unknown
    passive
    unknown (quantity)
    passive (voice)

فارسی به انگلیسی

مجهول القوا
exponential

مجهول القوه
exponential

مجهول المالک
of unknown ownership, derelict

مجهول الهویه
of unknown identity, fameless, of ignoble birth

مجهول ساختن
passivize

مجهول کردن
passivize

مترادف ها

secret (صفت)
محرمانه، پنهان، رمزی، نهانی، مخفی، اسرار امیز، سرپوشیده، نهان، پوشیده، مجهول

passive (صفت)
تابع، بی حس، تاثر پذیر، غیر فعال، بی حال، انفعالی، مجهول، کنش پذیر، دستخوش عامل خارجی، مطیع و تسلیم

unknown (صفت)
نامعلوم، ناشناس، گمنام، مجهول، ناشناخته، بی شهرت

unbeknown (صفت)
مجهول، نادانسته، خارج از معلومات شخصی، بنامعلوم

unbeknownst (قید)
مجهول، بنامعلوم

پیشنهاد کاربران

گمان می کنم میتوان از {چَئیتی} که در زبانِ اوستایی به چَمِ {چَند، چه اندازه} بوده است، برایِ {مجهول} واژه سازی کرد.
اگر بخواهیم {چَئیتی} را به ریختِ امروزی در آوریم، همانند {پَئیتی به پَت ( پد/پاد} و {پَئیری به پَر ( پرا/پیرا ) }، این واژه را نیز میتوانیم به ریختِ {چَت ( یا چد/پاد ) } در آوریم.
...
[مشاهده متن کامل]

با افزودنِ {چَت} به واژه ای به چَمِ {اندازه:همچون تراز، همار}، میتوانیم واژه ای به چَمِ {مَجهول} بسازیم، هَمچون {چَتهمار، چَتراز} که {چَتراز:چَت - تراز} و. . . .
آیا شما با این نِگاه هَمسو هستید؟
پَسگَشت:
رویه یِ 492 از نِبیگِ {فرهنگِ واژه هایِ اوستا}
بِدرود!

مجهول
کلمه جالبیه
کانسته، ابینام
واژه های "ناشناخته، نادانسته، نا آشکار" از برابر های این واژه هستند.
میتوان در "ریاضی" به جای این واژه از واژه های "دگرا، ناپایا" بهره برد.
بدرود!
مجهول = ناویسته ( نا. ویسته )
معلوم = ویسته
برایِ دانشهایی همچون ریاضی که " معلوم: known " و " مجهول: unknown " بکار می رود، به گمانم بهتر است که از ریشه یِ اوستاییِ " وَئید" که مفعولی گذشته یِ آن " ویستَ" است، بهره گرفته شود. یعنی کارواژه " ویستَن"
...
[مشاهده متن کامل]

اگر ریشه " وَئید" به زبانِ پارسیِ کُنونی راه می یافت به ریختِ " وید" در می آمد بمانندِ " رَئیچَ" که به ریختِ " ریز" درآمده است.
( نکته: این یک پیشنهاد خام است و نیازمند بررسی؛ و چنانچه مینه آن همخوانی داشت، واژگانِ پیشنهادیِ درخوری هستند.

"بینام"
در پهلوی اَبی نام[𐬀𐬠𐬌𐬥𐬁𐬨]=مجهول، ناشناس
من مجهولم میانِ این مفهوم ها
مجهوله حاجیت
ناشناسا= مجهول= اِویزیک، ناشناخته، ناپیدا، نادانسته، ندانسته،
ناشناس، گُم نام، پوشیده
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی.
#آسانیک گری
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها:
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

ناشناسا= مجهول= اِویزیک، ناشناخته، ناپیدا، نادانسته،
ندانسته، ناشناس، گُم نام، پوشیده
برگرفته از فرهنگ نامه ( ( چیلو ) ) .
اسل شناسی واژگان فارسی از ( ( زبان روزمره ) ) و ( ( زبان سازی دیرینه و نو ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

نویسنده: امیرمسعودمسعودی مسعودلشکر نجم آبادی.
#آسانیک گری
راهنمای بهره برداری و اسفایده.
ساختار نوشته شدن برابری واژه ها:
اسل= ساختگی= اسل های دیگر

واژه پارسی "نادانسته" برابری راستین و درست برای واژه تازی "مجهول" است
معنی گمنام ، ناشناخته ، ناشناس و. . . .
متظاد معلوم
برابر پارسی ناشناخته ، نا دانسته، نا پیدا
معنی مجهول ناشناخته ، گمنام و . . . . است و این کلمه عربی است.
پوشیده، گمنام، مکتوم، ناشناسا، ناشناخته، ناشناس، نامشخص، نامعلوم، ندانسته، مبهم
ناپیدا، پنهان، جویان ، جویش
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
اَبینام abinãm ( پهلوی )
نادیارnãdyãr ( کردی )
تامسیک tãmsik ( تامس از اوستایی: تانثرَوَنت= جهل + «یک» )
اِویزیک evizik ( اویز از اوستایی: اِویذوَنگه= جهل + «یک» )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس