lock
مجهز به ارجاع کردن در کتاب
cross-reference
مجهز به بازگشت کردن در کتاب
cross-reference
مجهز به خودرو زرهی کردن
mechanize
مجهز به خودرو کردن
motorize
مجهز به صدا فزون ساز الکترونیکی
electric
مجهز بودن برای پرواز
airworthiness, airworthy
مجهز سازی
equipment, outfit
مجهز سازی به دستگاه های خودکار
automation
مجهز و اماده کردن
activate
مجهز کردن
accomplish, arm, equip, fit, furnish, gird, outfit, accouter, rig, tool