مجدد

/mojaddad/

    renewed
    further
    regenerate
    return

مترادف ها

further (صفت)
اضافی، دیگر، بیشتر، زائد، جلوتر، بعدی، مجدد

second (صفت)
مجدد، دومی، دوم

renewed (صفت)
مجدد

پیشنهاد کاربران

" نواندیش. نوگر. نوورز. تازه اندیش. تازه گر. تازه ورز. تازه ور. دگراندیش. دیگراندیش. نوآور. نونما. نونمود . ازنو. بازازنو. دوباره. دولاره گر . وراورد":مجدد.
در بسیاری از باره ها به جای واژه ی دوباره و یا واژه ی تازی مجدد و نمونه های اینچنینی، می توان از پیشوند [باز] بهره گرفت:
شروع مجدد= بازآغاز
نوشتنِ دوباره= بازنویسی
بازهم گفتن= بازگویی
فرستادن چندباره= بازفرست
...
[مشاهده متن کامل]

بازارسال= بازفرست
بدین شیوه واژه ها پارسی تر، کوتاه تر و زیباتر خواهد شد هرچند بهره گیری از پیشوندها و پسوندها، خود نشانه ی پویاتر بودن و توان بیشتر یک زبان در واژه سازی خواهد بود.

پیشوند باز
دوباره، چندبار، دگربار
بار دیگر، دگربار
چندباره
دوباره