تاکید کردن، اجرا کردن، مجبور کردن، وادار کردن، از پیش بردن
مجبور کردن، درهم شکستن، بیرون کردن، راندن، قفل را شکستن، بزور باز کردن، بی عصمت کردن، به زور جلو رفتن
کتک زدن، با چماق زدن، مجبور کردن
مجبور کردن، وادار کردن
مجبور کردن، وادار کردن، متعهد شدن، ممنون کردن، مرهون ساختن، لطف کردن
مجبور کردن، مستلزم بودن، ناگزیر ساختن، ایجاب کردن، بایسته کردن، واجب کردن