مجاور

/mojAver/

    adjacent
    neighbouring
    besides
    contiguous
    near
    about
    by-
    beside
    nearby
    hard
    neighbor
    neighboring
    next
    outside
    tangent
    toward
    upon

فارسی به انگلیسی

مجاور ماندن
cling

مجاور کون
anal

مترادف ها

nigh (صفت)
نزدیک، مجاور

hand-to-hand (صفت)
نزدیک، مجاور، در دسترس، دست به یقه

abutting (صفت)
مجاور، همسایه، هم مرز

adjacent (صفت)
نزدیک، مجاور، همسایه، همجوار، متوالی، محدود، دیوار به دیوار

adjoining (صفت)
نزدیک، مجاور، همسایه، همجوار، محدود، دیوار به دیوار، متلاقی

next (صفت)
کنار، مجاور، مابعد، اینده، دیگر، بعد، جنبی، زیرین، پهلویی، نزدیک ترین

neighbor (صفت)
نزدیک، مجاور

contiguous (صفت)
نزدیک، مجاور، همجوار، پیوسته، متصل، مربوط بهم

vicinal (صفت)
نزدیک، مجاور، همسایه، پیوسته، اهل محل، در همسایگی

conterminous (صفت)
مجاور، هم مرز، متلاقی، نوک بنوک

limitrophe (صفت)
مجاور، واقع در مرز، مجاور مرزی

against (حرف اضافه)
با، مجاور، مخالف، ضد، علیه، در برابر، در مقابل، بر، به، برعلیه، برضد، بسوی

پیشنهاد کاربران

نزدیک متضاد دور 😊
کسی که کمک میخواهد میتونه ازم بپرسه تا کلاس نهم
مُجاوِر
آستانه گُزین ( کاربُردِ دینی )
مُجاوِرَت
آستانه گُزینی ( کاربُردِ دینی )
کناردست، بغل دست، نزدیک
کنار هم، کناری
همسایه، همجوار، دیوار به دیوار
کنار
( در ریاضی و هندسه : کناری ، همکِنار ، کنار هم )
همسایه
کنار ، بغلی

بپرس