دیکشنری
مترجم
بپرس
متکی بودن به
count
depend
lean
reckon
دنبال کنید
مترادف ها
rest
(فعل)
تکیه دادن، کردن، راحت کردن، استراحت کردن، اسودن، ارمیدن، متکی بودن به
پیشنهاد کاربران
استواری بر ( یک چیز )
تکیه زده به
+ عکس و لینک