speaker first person speaking [gram.] first person
فارسی به انگلیسی
متکلم به زبان محل
vernacular
متکلم به سه زبان
trilingual
متکلم شدن
to speak
متکلم وحده است
you cant get a word in edgeway with him.he is the sole speaker.
مترادف ها
speaker(اسم)
سخنگو، گوینده، سخن ران، ناطق، متکلم، حرف زن، رئیس مجلس شورا
prolocutor(اسم)
سخنگو، خطیب، متکلم
پیشنهاد کاربران
متکلم: کسی که با فلسفه از دین دفاع می کند. همتای پارسی: اِروانیردین ervānirdin ( اروان: در مانوی یعنی فلسفه؛ با پسوند فاعلی پهلوی یر؛ و دین ) ( فیلسوف دین )