متولد

/motevalled/

    born

فارسی به انگلیسی

متولد پس از مرگ پدر
posthumous

متولد خارجه
foreign-born

متولد محل
native-born

متولد محلی
an_

متولد نشده
unborn

مترادف ها

born (صفت)
مولد، مولود، متولد، زاد، زاییده شده، طبیعی

پیشنهاد کاربران

متولد: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
آژیتات ( سغدی )
متولد : کلمه یا واژه عربی است که واژه دری آن - : چشم به گیتی گشودن ، روزیکه به جهان زاده می شود، چیزی جدید بوجود آمدن . . . .
متضاد متولد : مرگ ، وفات ، محوه ، تلف ، نابود ، پیوستن به عدم . . . .

بپرس