halt
متوقف کردن
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
متوقف کردن، در شن دفن کردن، شن پاشیدن
پیشنهاد کاربران
چوب لای چرخ گزاشتن
جلوگرفتن
نمونه:
پرخاشگران در راهپیمایی گسترده در دل �باهماد اروپا� آرنگ سر می دهند: جلوی �ناتو� را بگیرید! ( �ناتو را متوقف کنید� )
نمونه:
پرخاشگران در راهپیمایی گسترده در دل �باهماد اروپا� آرنگ سر می دهند: جلوی �ناتو� را بگیرید! ( �ناتو را متوقف کنید� )
تخته کردن