متوسل

/motevassel/

    resorting

فارسی به انگلیسی

متوسل شدن
appeal, recourse, to resort to, to have recourse to, to take refuge in

متوسل شدن به
resort, solicit, take

متوسل شدن به خدا
invoke

پیشنهاد کاربران

🇮🇷 همتای پارسی: دستیاز 🇮🇷
متوسل =دست یاخته، دست یازیده
تمسک . . . . گریبان گرفتن . . . . . دست به دامان شدن . . .
مستعصم
چنگ زننده
متمسک
در پارسی " آگش " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

بپرس