متورم

/motevarrem/

    swollen
    inflated
    [fig.] inflated
    tumescent
    tumid
    turgid

فارسی به انگلیسی

متورم شدن
swell, to be inflated, to swell

متورم و سرخ شدن
rankle

متورم و سرخ کردن
rankle

مترادف ها

inflamed (صفت)
مشتعل، متورم

swollen (صفت)
ورم کرده، مغرور، متورم، اماس کرده

inflated (صفت)
پر باد، متورم

ventricose (صفت)
باد کرده، شکم دار، متورم، یک طرفه

dropsical (صفت)
استسقایی، خیزدار، متورم، پف الود

turgid (صفت)
باد کرده، متورم، اماس دار، متسع

gouty (صفت)
متورم، نقرسی، نقرس دار

tumorous (صفت)
گستاخ، متورم، غده ای، دشپل دار، دشپلی

tumid (صفت)
ورم کرده، باد کرده، متورم، پر اب و تاب، ورقلنبیده، اماس کرده، اماسیده

turgescent (صفت)
باد کرده، متورم، پرطمطراق، اماس کننده

torose (صفت)
برجسته، متورم، شکم داده

tumefacient (صفت)
متورم

پیشنهاد کاربران

ورم کرده، آماسیده، برآمده، وَرَمیده
آماسیدن
دارای تورم

بپرس