مساوی، معدل، یکسان، شبیه، همانند، متعادل، مقابل، هم پایه، برابر، متساوی، همگن، متوازن، هم اندازه، موازی، متکی بر حقوق مشترک
equiponderant(صفت)
معدل، متوازن، هم وزن
پیشنهاد کاربران
پایدار کم و بیش، همگی برابرهای یاد شده در بالا نارسا هستند و بر بنیاد برگردانی واژه به واژه ( تحت اللفظی ) ساخته شده اند؛ واژه ی از ریشه عربی �متوازن� بسیار نزدیک به �متعادل� و هر دو از دیدگاه چونی ( کیفی ) به آرش �پایدار� در زبان پارسی بکار رفته اند.
متوازی توازن کلمه عربی که بی نظیر هستند و بسیار کاربرد واقعا نمیشه حذفش کرد
همچندان ؛ برابر. مساوی. همان اندازه به همان مقدار : گروهی گفتند چهل وپنجمین بودند [ کشتگان ] و همچندان اسیر بودند. ( ترجمه ٔ طبری بلعمی ) . و این منذر را پسری بود نام او نعمان بن المنذر همچندان بهرام بود با او بزرگ همی شد. ( ترجمه ٔ طبری بلعمی ) .