دیکشنری
مترجم
بپرس
متمکن
/motemakken/
affluent
propertied
well-off
well-to-do
having (pecuniary) power
resident
enstablished
مترادف ها
propertied
(صفت)
متمکن، سهام دار، دارای خواص معین
پیشنهاد کاربران
صاحب وسعت ؛ متمکن. باوسع. مالدار.
با مهارت
توانایی
معنی : برخوردار
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها