متمسک

/motemassek/

    holding
    resorting

فارسی به انگلیسی

متمسک شدن
cling

متمسک شدن به
to hold, to resort to

پیشنهاد کاربران

ملتزم، پایبند، مقید، وابسته به، متکی به
در پارسسی " آگسار " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

بپرس