center, centralize, concentrate, mass, summon, to concentrate, to centralize
متمرکز کردن بر
fix
متمرکز کردن توجه
focus
مترادف ها
intensive(صفت)
تند، مشتاقانه، شدید، متمرکز، تشدیدی، پرقوت
centralized(صفت)
متمرکز
پیشنهاد کاربران
متمرکز: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آبراته AbrAte ( سغدی ) .
ناوندیافته
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال] Centralized ساختار سازمانی متمرکز ساختاری است که در آن یک گره یا تعداد کمی از آنها کنترل کل شبکه را در دست دارند.
سلام میخوام کل حقوقم را اهم از بازنشستگی جانبازی واز کارافتادگی کلی را بصورت یکجا برام واریز کنید متاسفانه من و همسرم فقط ماهانه مبلغ پنج میلیون و هفتصد دریافت میکنیم اگر درست نکنید مجبورم شکایت کنم باتشکر