متمایل به


    acious _
    ive _
    prone
    subject

فارسی به انگلیسی

متمایل به بیرون زدن
extrusive

متمایل به تحرک و گردش
rangy

متمایل به تغییر دایم
mutable

متمایل به تقلید
mimic

متمایل به خاکستری
grayish

متمایل به خودکشی
suicidal

متمایل به زرد
straw, yellowish

متمایل به زردی
yellowy

متمایل به سوسیالیسم
socialistic

متمایل به عفو و گذشت
forgiving

متمایل به قرمز
reddish

متمایل به گذشته اندیشی
reminiscent

متمایل به گریه و زاری
weepy

متمایل به منفجر شدن
explosive

متمایل به نارنجی
orangey, orangy

متمایل به ورقلمبیدن
extrusive

متمایل به کاربرد واژه های خودمانی
slangy

مترادف ها

partial (صفت)
طرفدار، نا تمام، بخشی، جزئی، غیر منصفانه، طرفدارانه، متمایل به، قسمتی، پاره ای، جانبدار، علاقمند به

oriented (صفت)
جهت دار، متمایل به، گرویده

پیشنهاد کاربران

بپرس