تجزیه کردن، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن
خرد کردن، قطعه قطعه کردن، متلاشی شدن، ریز کردن
خرد کردن، فاسد شدن، از هم پاشیدن، فرو ریختن، متلاشی شدن، متلاشی کردن، تجزیه شدن
خرد شدن، خنده کردن، متلاشی شدن
متلاشی شدن، متلاشی کردن، تراشه کردن
متلاشی شدن