متقابلا

/moteqAbelan/

    again
    co-

فارسی به انگلیسی

متقابلا به دادگاه شکایت کردن
counterclaim

متقابلا عمل کردن
reciprocate, interact, reply

متقابلا مرتبط بودن
interrelate

متقابلا مرتبط کردن
interrelate

متقابلا نفوذ کردن
interpenetrate

پیشنهاد کاربران

"رویارو. رودررو. . درپاسخ. پاسخی. پاسخانه. پاسخش. پاسخمندانه. پاسخوارانه. پاسخ پذیر":متقابلا.
متقابلا: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
برامبرتس berāmbartas ( کردی با پسوند قید ساز سنسکریت تس )
متشکرم عالی
conversely
مُتِقابِلاً: در پاسخ، ( به ) همان گونه / شیوه / جور
in turn
The fat boy waited to be asked his name in turn
متقابلا دو معنی داره : یا معنای درعوض رو میده
یا معنی کاری رو همزمان انجام دادن ، مثل متقابلا بهم نگاه کردند
آنچه از طرف دومی به خاطر گفتاری یا رفتاری که طرف اولی انجام داده به طرف اولی می رسد یک عمل متقابل است و آن را متقابلا انجام داده است.
باسلام و احترام ؛ متقابلاً معنی دیگری هم دارد که به معنی همچنین هست .
متقابلا به معنای پس بر گردوندن کلمه ای از یه فرد به فرد دیگر است
در مقابل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)