متفرق

/motefarreq/

    scattering
    dispersed

فارسی به انگلیسی

متفرق از نظر زمان
sporadic

متفرق شدن
scatter, to be dispersed or scattered

متفرق کردن
dispel, disperse, dissipate, scatter, to disperse

پیشنهاد کاربران

نا مجموع
منتشر
پراکنده، تارومار، پاشیده، پخش، پریشان، متشتت، گوناگون، متنوع، منتشر

بپرس