متعلق بهan _, ic _متعلق به نسل بعد از جنگ جهانی دومbaby boomerمتعلق بودنpertainمتعلق بودن بهappertain, belong
dependent (صفت)تابع، وابسته، مربوط، متعلق، موکول، محتاج، نامستقلattached (صفت)وابسته، پیوسته، ملازم، دلبسته، مربوط، متعلق، علاقمندbelonging (صفت)متعلق، وابسته هاdepending (صفت)مربوط، متعلق
قد بلند و سفید پوستبرای امشب شروع ۴۸ساعت باهم باشمنسبت پذیر. [ ن ِ ب َ پ َ ] ( نف مرکب ) قبول نسبت کننده . تعلق پذیر. مربوط. متعلق : همه بود را هست اوناگزیربه بودِ کس او نیست نسبت پذیر. نظامی .علاقه داریک همدمدارابودن_چسبیدهدارا بودن_چسبیده_متصل. وابستهاز آنِ. . . مالِدارای صاحبهمپذیر/ هم پذیروابستهمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)+ عکس و لینک