fetid (صفت)گندیده، متعفن، بد بو، دارای بوی زنندهodorous (صفت)بودار، متعفنsmelly (صفت)بودار، متعفن، بد بوrancid (صفت)فاسد، باد خورده، نامطبوع، متعفن، ترشیده، بو گرفتهstinking (صفت)زننده، متعفن، بد بو، نفرت اورputrid (صفت)فاسد، متعفنfuggy (صفت)متعفن، بد بوmephitic (صفت)متعفن، بد بو
بوی رِسک. بوی گَند. بوی بد. چلیده. چلیسه. چرک. مُرداری. مُردالی ( لری ) :متعفنمتعفن: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:غنس qans ( سغدی ) ارغ �req ( اوستایی ) بوگندو، گنخاو ganxāv ( کردی ) آپوییت āpuyit ( سنسکریت: āpūyita )گندانتننتنسربستهFoul Foul smellingبدبو، عفن، گندیده، گند، بویناکگندزده+ عکس و لینک