متعارف

/mota~Aref/

    conventional
    normal
    standard
    going
    nice
    known to each other
    given to compliments or gallantry

مترادف ها

standard (صفت)
متعارفی، قانونی، مرسوم، متعارف، همگون

پیشنهاد کاربران

آشنا شونده
به جای متداول و متعارف، می توان از روال یا روال یافته هم بهره برد
Conventional
مُتِعارِف: ١. رایج، همەجاگیر، همگانی، باب، باب - شده، بەهنجار، شناخته شده، نامدار، سرشناس ٢. ( جنگ - ابزارِ / سازوبرگِ ) ناهستەای / نااَتمی ٣. شناسنده، آشناکننده، آشناگر، آشناساز
آشنا، شناخته ( شده ) ، کاربردی، بهنجار، هنجارمند
به اندازه
ینی نه زیاده زیاد و نه کمه کم ینی حد وسط
مثله انسان داریه هوش متعارَف= ینی نه زرنگ زرنگ و نه خنگه خنگ ینی یه انسان معمولی

همگانی ، همه پسند، همه گیر
متداول و معمول

بپرس