متظاهر به ادب و اخلاقpriggishمتظاهر به اشنایی با بزرگانname-dropperمتظاهر به پرهیزکاریholier-than-thouمتظاهر به دینداریholier-than-thouمتظاهر به عقل و درایتwiseacreمتظاهر به فضل و کمالhighbrowمتظاهر به هنردوستیartyمتظاهر به هنرمندیarty
ostentatious (صفت)خود نما، خودستا، خود فروش، متظاهرbraggart (صفت)خودستا، متظاهرboastful (صفت)لافزن، خودستا، چاخان، متظاهرhypocritical (صفت)ساخته، متظاهر، دو رو، با ریا، ریاکارpretending (صفت)مدعی، متظاهرsimulating (صفت)متظاهرmaking believe (صفت)متظاهرprudish (صفت)متظاهر، با احتیاط، امل
متظاهر: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:خودنما، ختمبر xatambar ( دری: ختنبر ) شانداز ŝāndāz، کلانکار kalānkār ( خراسانی ) دسمج desmoj ( مانوی: desmoy ) اپرتن apartan ( پهلوی )دوروپوشیده دلق . [ دَ / دِ دَ ] ( ص مرکب ) دلق بتن کرده . صوفی . || مجازاً ظاهرساز. متظاهر. ریاکار : عزیزان پوشیده از چشم خلق نه زنارداران پوشیده دلق . سعدی ( بوستان ) .+ عکس و لینک