متصرف: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: آساتاک ( سغدی: آسات پسوند پهلوی آک )
صاحب تصرف. [ ح ِ ت َ ص َرْ رُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مالک و متصرف. || مرشدی که بتواند حالتی را از مرید بگیرد یا به او بدهد : و حالی که به متابعت و سلوک میبود، هر صاحب تصرفی آن را نمیتواند تصرف نمود. . . ( انیس الطالبین ص 219 ) .
محتلل
( = تصرف شده ) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: اَشیتیک ( اَشیت از اوستایی: اَشَئِتَ= تصرف + «یک» ) اَویتَنیک avitanik ( اَویتَن از اوستایی: اَوی تَنی= تصرف + «یک» ) جیگوریک jigurik ( جیگور از اوستایی: جی گَئوروَ= تصرف + «یک» )