built-up
متشکل از چندین قلعه
castellated
متشکل از ذرات ریز و به هم فشرده چوب و سنگ
closegrained
متشکل از سناتورها
senatorial
متشکل از قطعات ریز
bitty
متشکل از گزینگران
electoral
متشکل از گویچه
globular
متشکل از واژه های تک هجایی
monosyllabic
متشکل بودن از
comprise, consist, constitute
متشکل سازی در اتحادیه
unionization
متشکل شدن
organize
متشکل کردن در اتحادیه کارگری
organize