heaped (صفت)مشبع، متراکمaccumulated (صفت)جمع شده، متراکم، فراهمaggregate (صفت)جمع شده، متراکم، انبوه، بهم پیوسته، جمع امدهdense (صفت)سفت، متراکم، محکم، انبوه، احمق، غلیظ، پر پشت، چگال، خنگ، متکاثفcompact (صفت)متراکم، محکم، بهم پیوسته، غلیظ، جمع و جورcompressed (صفت)متراکم، محکم، فشردهcondensed (صفت)متراکم، فشرده، چگالیده، تغلیظ شده، منقبض شدهstagnant (صفت)متراکم، راکد، کساد، ایستا، بدون حرکت
چند برابرواژه ی پارسی در کنار هم:۱: لطیف و کثیف: نرمینه و سختینه. ۲: رقیق و غلیظ: کم مایه و پرمایه. ۳: متکاثف و متخلخل: چَگال و تَنُک. ۴: متراکم: انبوه، انباشته. پارسی را پاس بداریم: )پر پشتبیشتر . فشرده تر.مشبع . . . . انباشته . . . . . . . غلیظ . . . . فشرده . . . . .فشرده سازی، جمع کردنگرد اورندهمبنی بر کنکور سراسری92+ عکس و لینک