متدین

/motadayyen/

    devout
    pious
    religious

فارسی به انگلیسی

متدین به
an_

پیشنهاد کاربران

متدین: همتای پارسی این واژه ی عربی شده ( زیرا دین در اوستایی دَئِنا daenā و در پارتی، مانوی و پهلوی دِن den و در سغدی ذِن بوده است ) واژه ی زیبای پهلوی هوسپوریک huspurik می باشد.
دین دار دین باور
اهل طاعت ؛ متدین. مطیع اوامر خداوند. ( ناظم الاطباء ) .
مقید به دین
مقید بودن به دین خودش
اعتقاد داشتن به دین یا مذهب اش
دین دار
دین دار و با ایمان مخالفش هم میشه بی دین
متشرع
دیندار دین باور با دینـ
هم خانواده هش هس
دین دار. بادین. دین باور
دیندار
با ایمان
با تقوا
با دین
بادین
دیندار
دیندار، دین باور، خداشناس، پرهیزگار و. . .
باتقوا، درستکار، مومن، پاکدامن، پارسا
راستکار و دیندار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس