متخلخل

/motexalxel/

    spongy
    porous

مترادف ها

porous (صفت)
خلل وفرج دار، متخلخل، پر منفذ

پیشنهاد کاربران

متخلخل= پوک
تخلخل= پوکی
چند برابرواژه ی پارسی در کنار هم:
۱: لطیف و کثیف: نرمینه و سختینه.
۲: رقیق و غلیظ: کم مایه و پرمایه.
۳: متکاثف و متخلخل: چَگال و تَنُک.
۴: متراکم: انبوه، انباشته.
پارسی را پاس بداریم: )
سوراخ سوراخ. مشبک. شبکه ایی
میتوان از کلمه ابرین، به عنوان برابر پارسی متخلخل استفاده کرد.
به جای تخلخل هم ابرینگی
پُر روزَن
در علوم به معنی سوراخ سوراخ است
در پارسی " روزندار ، کاوکدار " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

بپرس