متحجر

/motehajjer/

    petrified
    fossilized
    ossify
    stereotyped
    stereotypical

فارسی به انگلیسی

متحجر شدن
calcify, petrify

متحجر شدن در اندیشه
ossify

متحجر شدن در عادت
ossify

پیشنهاد کاربران

سنگوار
جاهل و عقب مونده و متعصب
متصلب
شب زده ( اصطلاح آقای جنتی عطائی )
کهنه پرست،
در قبل مانده،

کهنه
مقاوم در برابر نو
تنگ اندیش
سخت اندیش
افکار فسیلی
فسیل مغز
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن چنینند: سنگمن Sangman ( پارسى - پیشنهادى: سنگ اندیش، متحجر ) ، سنگ - اندیشSangandish ( پارسى - پیشنهادى: متحجر ) ، سنگایشنیک Sangayeshnik ( پیشنهادى - پهلوى: متحجر ، تجحرى . کسى که چون سنگ مى آید ) ، شیتگر Shitegar ( پیشنهادى - پهلوى:
...
[مشاهده متن کامل]

شیته ( توده سنگ ) + گر ( صفت کُناکى ) : سنگ شونده ، متحجر ) ، سنگاور Sangavar ( پیشنهادى - پارسى: آورنده سنگ، متحجر ) ، سنگوار Sangvar ( پارسى - پیشنهادى: چون سنگ، متحجر )

بپرس