متجاوز

/motejAvez/

    aggressive
    offensive
    trespasser
    aggressor
    transgressor
    impinger
    invader
    offense
    violator

فارسی به انگلیسی

متجاوز از
above, upward, exceeding, more than

متجاوز به مقدسات
sacrilegious

متجاوز بودن بر
top

متجاوز جنسی
molester, ravisher

مترادف ها

aggressor (اسم)
پرخاشگر، مهاجم، متجاوز، حمله کننده، غاصب

offender (اسم)
متجاوز، متخلف، خلافکار، تخطی کننده

violator (اسم)
متجاوز، غاصب، ستمگر، شکننده، متخلف

transgressor (اسم)
متجاوز، متخلف، خطاکار، تجاوزکار

trespasser (اسم)
متجاوز، خاطی، عهد شکن، تجاوزکار

wrongdoer (اسم)
متجاوز، مجرم، متخلف، خطاکار

offensive (صفت)
زشت، مهاجم، متجاوز، کریه، اهنانت اور، رنجاننده

aggressive (صفت)
پرخاشگر، مهاجم، متجاوز، پرتکاپو، سلطه جو، پر پشتکار

transgressive (صفت)
متجاوز، گناهکار، خاطی، متخلف، خطاکار

trespassing (صفت)
متجاوز، خاطی

پیشنهاد کاربران

مُتِجاوِز: ١. دستدراز، دست - انداز، دستیاز، چنگ - انداز، چنگیاز، مرزشکن، هریمشکن، ستمگر، زورگو ٢. سرپیچی - کنند، سرکِش ٣. یورشگر، تازشگر، تازنده، تازی ۴. باگذشت، چشمپوش، بخشاینده، آمرزگار ۵. بیشتر از، بالاتر از، فراتر از
با درود به پارسی دوستان گران سنگ
با نگرش به ریشه واژه چمش های ستمگر و بیدادگر درخورد نیستند چونکه این واژگان برابر واژه تازی ( ظالم ) هستند، واژه ( تجاوز ) که برابر دست درازی و چنگ اندازی است، پس بهتر است بگوییم
تجاوز : دست درازی
متجاوز: دست دراز و چنگ انداز
با درود
اهل تعدی ؛ بیدادگر و ستمگر. ( ناظم الاطباء ) .
تجاوزگر
تعدی مسلک
دست انداز
متعرض

کسی که به دیگران ظلم می کند
یا همان ستمگر

intruder
ستمگر . ظلم کننده
در پهلوی " ویهزک vihezak " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
کسی که به دیگران ظلم می کند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس