متبلور

/motabalver/

    crystallized

فارسی به انگلیسی

متبلور شدن
crystallize, sugar

متبلور کردن
crystallize, sugar, to crystallize

مترادف ها

crystalline (صفت)
واضح، شفاف، بلورین، متبلور

پیشنهاد کاربران

همه ذرات نمازم متبلور شده است.
( ( سهراب سپهری، صدای پای آب، راز گل سرخ ) )
یعنی تمام نمازم بلورین شده است.
مانند کانی ها
آشکار شدن
بلور بودن شفاف بودن
بلورشده، شفاف، مثل انواع کانی ها
ظهور کردن
بلور شده ، شفاف، واضح
تبلور یعنی یک بلور جامد از یک محلول، بخار یا مذاب ماده ای ایجاد می شود.
یا به عبارتی تبلور یعنی بلوری شدن .
قطار و تونل

بلورشده یا مخلوط شده
بلورین شده
چیزی که از جنس بلور باشد مثل انواع کانی ها
بلورشدو چیزی که شبیه بلور باشد
تبلوریافته
یعنی این راز نهفته در ذاتش روزی آشکار می گردد.
راز دل را نهفتن دشواراست وگفتن دشوارتر
آبگینه شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس