متبادر

/motebAder/

    making haste to get the start

پیشنهاد کاربران

متبادر
/motebAder/
مترادف متبادر: شتابان، پیشی گیرنده، وارد به ذهن، خاطر
معنی انگلیسی:
making haste to get the start
متبادرمفعول فعلتبادر است که از تبادر صادر و مقتبس شده است تب را اگر قیاس بگیریم تمام صیقه های فعل تب جاری و ساری میشود
سوژه بسیار داغ عنوان وتیتر پر تب و تاب موضوعات روز
خطور کردن به ذهن
گویا این واژه در پارسی همیشه در پیوند با [به ذهن] یا چیزی همانند این می آید،
متبادر شدن به ذهن=به ذهن آمدن

بپرس