متاع

/matA~/

    commodity
    merchandise
    goods
    stuff
    thing
    dainty
    delicacy

مترادف ها

article (اسم)
ماده، عمل، شرط، اسباب، مقاله، بند، گفتار، فقره، فصل، حرف تعریف، متاع، کالا، چیز

thing (اسم)
شیی ء، کار، اسباب، جامه، متاع، چیز، دارایی، لباس، شیء

effects (اسم)
عوامل، متاع، چیز، مال

commodity (اسم)
متاع، کالا، جنس، وسیله مناسب

goods (اسم)
متاع، محموله

merchandise (اسم)
متاع، کالا، مال التجاره

chattels (اسم)
متاع، احشام، خدمه و غلامان، مخلفات

ware (اسم)
متاع، کالا، جنس، اجناس، کالای فروشی

پیشنهاد کاربران

متاع لباس نمیشه؟ پوشش یا لباس؟؟
مال التجاره
متاع : متاع در لغت به معناى چیزهائی است که انسان از آنها بهره مند و متمتع می شود و غالبا به غیر پول و وجه نقد اطلاق می گردد زیرا از پول بطور مستقیم نمی توان استفاده کرد بلکه باید تبدیل به متاع شود . روى همین جهت قرآن از هدیه تعبیر به متاع کرده است . ( تفسیر نمونه ج : 2 ص : 202 )
لغت نامه دهخدا:
متاع. [ م َ ] ( ع اِ ) اخریان و کالا و سود ومنفعت و سامان و هر آنچه حوائج را سودمند باشد. ج ، امتعه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
اثاثه، اروس، تنخواه، جنس، کالا، مال التجاره

کالای بارزش، چیز گرانبها
کالا
ماده مخدر، از نیکوتین و الکل و THC گرفته تا بقیه موارد.
بهره مندی
اسباب، خودش عربیه.
کالا، جنس، اثاثه، مال، اسباب، چیز ارزشمند
چیز ارزشمند
بهره، توشه

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
دَسَن ( اوستایی )
پَنیا ( سنسکریت: پَنی )
ویساس ( سنسکریت: ویسَس )
هاگاد ( سنسکریت: بْهاگادهِیا )
کالا ( پارسی دری )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس