متارکه کردن


    divorce
    to abandon
    to hold a truce

مترادف ها

leave (فعل)
رها کردن، ترک کردن، گذاشتن، شدن، عازم شدن، رفتن، عزیمت کردن، ول کردن، دست کشیدن از، برگ دادن، رهسپار شدن، باقی گذاردن، متارکه کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس